ابراهیم آلآقا میگوید از ۳۰ کودکی که در خانه آنها پناه گرفته اند، ده کودک زیر پنج سال هستند. او میگوید به ۹۰ نفر از دوستان و خویشاوندان در خانه اش در خان یونس پناه داده است، برای همین مجبور شده است که به درخواستهای بیشتر برای پناه دادن به آوارگانی که از شمال و جنوب غزه میگریزند نه بگوید.
او میگوید با گذر زمان و ادامه قطع راههای ارتباطی خود را «تنها و جدا افتاده از همه جهان» یافت.
امروز با برقراری تدریجی راههای ارتباطی، صدای زنگ تلفنش با پیامهای کسانی که میخواهند از ایمنی او باخبر شوند شنیده میشود.
در حالی که فلسطینیان بیشتری برای فرار از بمباران از جنوب غزه هم میگریزند از او خواسته بودند که در خانه چهارخوابه پدر و مادرش در خان یونس پناه بگیرد. ابراهیم میگوید همین حالا ۹۰ نفر در آن خانه پناه گرفتهاند و این پیشنهاد را رد کرده است.
امروز صبح، آب رسید و عدهای به پر کردن تانکرها و بطریهای آب مشغول شدند تا بتوانند حمام کنند و لباس بشویند. اما زندگی این خانواده هر روز دشوارتر میشود.
ابراهیم میگوید: مردم واقعا خستهاند. از هم پاشیدهاند. باید واقعا جلوی این جنون را بگیریم. هر شب فکر میکنم شاید امشب شب آخرم باشد.
جمعه شب، در حالی که اسرائیل بمباران غزه را سنگین پیش میبرد، ابراهیم آلآقا، همسرش حمیده و سه فرزند کوچکشان در کنار هم در یک مزرعه در خان یونس پناه گرفتهبودند و امیدوار بودند شب را به صبح برسانند.
پدر در چهره بچهها، که از هفتهها حمله هوایی و انفجار وحشتزدهاند، بیش از همیشه ترس میبیند.
ابراهیم میگوید: مادرشان را محکم بغل کرده بودند و تا خواب نرفتند او را رها نکردند.